×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

و چرا در قفس هيچكسي كركس نيست؟

× دلا خو كن به تنهايي كه از تنها بلا خيزد ... سعادت آنكسي دارد كه از تنها بپرهيزد
×

آدرس وبلاگ من

sharareh.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/sharareh_1020

عشق

عشق گاهی نغمه ای در گوش شب
عادتی شیرین به نجوای دو لب
 عشق گاهی می نشیند روی بام
گاه با صد میل می افتد به دام
عشق گاهی سر به روی شانه ای
 اشک ریز آخر افسانه ای
عشق گاهی یک بغل دلواپسی
 عطر مستی ، سازِ شب بو، اطلسی
عشق گاهی هم حکایت می کند
 از جدایی ها شکایت می کند
 عشق گاهی نو بهاری گاه پاییزی سرخ زرد!
 گاه لبخندی به لب های تو گاهی کوه ِ درد
عشق گاهی دست لرزان تو می گیرد درون دست خویش
گاه مکتوب تو را ناخوانده می داند ز پیش
عشق گاهی راز پروانه است پیرامون شمع گاه
حس اوج تنهایی ست در انبوه جمع
 عشق گاهی هم خجالت می کشد
 دستمال تر به پیشانی ِ عالم می کشد
عشق گاهی ناقه ی اندیشه ها را پی کند
هفت منزل را تا رسیدن بی صبوری طی کند
عشق گاهی هم نجاتت می دهد
سیب در دستی و صاحبخانه راهت می دهد
عشق گاهی در عصا پنهان شود
گاه بر آتش گلستان می شود
 عشق گاهی رود را خواهد شکافت
 فتنه ی نمرودیان زو رنگ باخت
عشق گاهی خارج از ادراک هاست
طعنه ی لولاک بر افلاک هاست
عشق گاهی استخوانی در گلوست
زخم مسماری ست در پهلوی دوست
عشق گاهی ذکر محبوب است بر نی های تیز 
گاه در چشمان مشکی اشک ریز
عشق گاهی خاطر فرهاد و شیرین می کند
گاه میل لیلی اش با جام مجنون می کند
عشق گاهی تاری یک آه بر آیینه ای
 حسرت نادیدن معشوق در آدینه ای
 عشق گاهی موج دریا می شود
گاه با ساحل هم آوا می شود
عشق گاهی چاه را منزل کند
یوسفین دل را مطاع دل کند
عشق گاهی هم به خون آغشته شد
با شقایق ها نشست و هم نشین لاله شد
عشق گاهی در فنا معنا شود
واژگان دفتر کشف و تمناها شود
عشق یعنی سر سجود و دل سجود
ذکر یا رب یا رب از عمق وجود
 با تو اما عشق پیدا می شود
بی تو اما عشق کی معنا شود . . . ؟
جمعه 10 اردیبهشت 1389 - 5:06:04 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم